با امام حسین (ع): از سرزمین حجاز تا سرزمین کربلا
برخی از سخنان امام حسین (ع) از سرزمین حجاز تا کربلا
1- امام حسین هدف خروج از مدینه را در وصیتنامهاش چنین بیان میکند:
و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (ع) رفتار نمایم.
2- قسمتی از آخرین سخنرانیهای حضرت در مکه:
ما اهل بیت به رضای خدا راضی و خشنودیم... هر کس میخواهد در راه ما جانبازی کند و خون خویش را در راه لقای پروردگار نثار نماید، آماده حرکت با ما باشد.
3- فرزدق شاعر که عازم مکه بود در «صفاح» با حضرت ملاقات کرد و در جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود؛ گفت: «دلهای مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی امیه است.»
سخن امام حسین (ع) خطاب به فرزدق در این منزلگاه:
اگر پیش آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمتهایش شکر گوییم. اگر پیش آمدها بر وفق مراد نبود آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت میکند، از مسیر صحیح خارج نشود و ضرر نخواهد کرد.
4- قسمتی از نامه حضرت به «عمروبن سعید»:
بهترین امان، امان خداوند است. از خداوند، ترس از او را در دنیا خواهانیم تا در قیامت به ما امان بخشد.
5- از سخنان امام حسین (ع) در بین راه مکه تا کربلا:
من مرگ را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمیدانم.
6- امام حسین (ع) خطاب به زینب کبری (س) میفرماید:
خواهرم! آنچه اراده و مشیت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهد شد.
7- امام حسین(ع) پس از شهادت زهیر فرمود:
ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه وخوک (از قوم بنی اسرائیل) لعنت نماید.
8- سخن امام حسین(ع) با مردی از اهل کوفه:
به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات میکردم، اثر جبرئیل را در خانه ما، و نزول او برای وحی به جدم را به تو نشان میدادم. ای برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند...
9- از سخنان امام حسین (ع):
بنی امیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند. هرگاه چنین کنند، خدا بر آنان کسانی را مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل و خوار خواهد ساخت.
10- از سخنان حضرت:
مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل پرهیز نمیشود. در این حال، سزاوار است که مومن، لقای پروردگار را طلب نماید.
11- از سخنان حضرت:
ای مردم! رسول خدا فرمود: «هر کس سلطان ستمگر، پیمان شکن، حلال کننده حرامها و مخالف با سنت رسول خدا را ببیند و در برابر او برنخیزد، جایگاهش با او در جهنم است.
12- امام حسین (ع) هنگام شنیدن خبر شهادت «قیس» چنین دعا فرمود:
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود جایگاه والایی قرارده و در جوار رحمت خود جمع بفرما.
و حضرت این آیه شریفه را تلاوت نمود:
« من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه، فمنهم من قضی نحبه و منهم من یتنظر و ما بدلوا تبدیلا»
(از میان مومنان مردانی هستند بر سر پیمان خود با خدا ایستادگی کرده و به عهد خویش وفا کردند «به شهادت رسیدند» و برخی دیگر در انتظار شهادتاند...)
13- امام حسین (ع) به عبیدالله جعفی چنین فرمود:
پس اگر ما را یاری نمیکنی خدای را بپرهیز از اینکه جزو کسانی باشی که با ما میجنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را به رو در آتش میافکند.
14- امام حسین(ع) چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمود:
رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند).
15- سخن امام حسین (ع) هنگام ورود به کربلا:
مردم، بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن بر زبانشان نیست. تا آنگاه که زندگیشان بچرخد، دنبال دین میروند. و هر گاه بنای امتحان و آزمایش پیش آید، دینداران بسیار اندک میشوند.
16- امام (ع) در پاسخ «قیس بن اشعث» که سفارش به بیعت با یزید میکرد، فرمود:
نه، به خدا سوگند، نه دست ذلت بر دست آنان میگذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ فرار میکنم.
17- از سخنان امام حسین (ع) با سپاه دشمن:
هیهات! ما به ذلت تن نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت و خواری را نپسندیدند. دامنهای پاکی که ما را پروریده، و سرهای پرشور و مردان غیرتمند؛ هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.
18- نامه امام حسین (ع) از کربلا به برادرش محمدبن حنفیه و بنی هاشم:
مثل اینکه دنیا اصلاً وجود نداشته (این گونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.
19- امام حسین (ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد:
بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی (همچون سالهای یوسف) پدید آور، و آن غلام ثقفی (حجاج بن یوسف) را برایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند، و انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.
20- سخن امام حسین(ع) با یارانش:
ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن میرساند.
21- سخن امام (ع) خطاب به دشمن:
وای بر شما! چه زیانی میبرید اگر سخن مرا بشنوید؟! من شما را به راه راست میخوانم. اما شما از همه فرامین من سرباز میزنید و سخن مرا گوش نمیدهید، چرا که شکمهای شما از مال حرام پرشده و بردلهای شما شقاوت نهاده شده است.
کلمات کلیدی :
» نظر